آوای نازمآوای نازم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
آنا ی نازمآنا ی نازم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

هدیه ناب خدا

خواب شیرین من

سلام گل دخترم مامانی ساعت 4 و نیم یا 5 و نیم صبح بود که از خواب بیدار شدم و داشتم خواب شما رو میدیدم دختر قشنگم توپول موپول مامان .. مامانی چقدر شیرین بودی باورم نمیشد که داشتم شما رو میدیدم و اول دستت رو بوسیدم و بعدش بغلت کردم و با دقت صورتت رو نگاه میکردم و موهات مشکی نبود و یکم روشن بود و پُر . لپی بودی داشتم نگاهت میکردم و با خودم میگفتم که به کی رفتی و بیدار شدم ولی خیلی خوب بود و دلم میخواست همون موقع بابایی رو بیدار کنم و براش تعریف کنم ولی دلم نیومد . تا دوباره خوابم ببره به خوابم فکر میکردم که خوب یادم بمونه که به بابایی بگم . مرسی مامانی که اومدی به خوابم . الان هم دارم چاقاله بادوم میخورم و مینویسم . چند وقته هوس فسنجون کردم ...
6 فروردين 1393

شروع هفته بیست و یکم

سلام آوای مامان .. موز کوچولوی من مامانی به سلامتی هفته ی بیستم هم تموم شد و وارد هفته ی بیست و یک شدیم . این روزا حالم خیلی خوبه و احساس خوبی دارم و سرگرم دید و بازدید عید و همه هم درباره ی شما ازم سوال میکنن و شما رو دیگه همه به اسم آوا میشناسن و میگن من خوشگلتر شدم و همینطور میگن که معلوم نیست حامله ای . خاله زهره که دختر عموی بابایی میشه نینیش 20 فروردین به دنیا میاد و اسمش یا آروشا خانم میشه یا آسمان .خاله الهام هم که عروس عموی بابایی میشه نینیش تیر به دنیا میاد و اسمش علی سان هست و بعدش هم که نینی خاله لیلا دختر خاله ی بابایی که اسمش حسین هست و بعدش شما به دنیا میای و بعد از شما دو تا نینی دیگه هم تو شهریور به دنیا میان . امسال ه...
5 فروردين 1393

سال نو مبارک

سلام دختر نازم سال نو شما هم مبارک باشه عشقم .امسال عید با وجود شما رنگ و بوی دیگه ای داره و خیلی خوشحالم گلم . شما هم که ابراز وجود میکنی دلم ضعف میکنه برات .همه ی آرزوی من سلامتی شما بود . سال تحویل رو در کنار مامان فاطمه و باباجون و دایی جونا بودیم و کلی هم عکس گرفتیم و شام هم مامان فاطمه قیمه بادمجون درست کرده بود نوش جون کردیم و بعدش رفتیم خونه ی مادربزرگ من و همینطور عمه معصوم و انقدر پانیا شیطونی کرد که زود ترک محل گفتیم و همه متفرق شدیم و اومدیم خونمون و حالا فردا صبح با مامان فاطمه و بابا جون میریم کرج .. خیلی دوست دارم فرشته ی من .. سال دیگه این موقع هم شما شیطونی میکنی برامون عزیزکم .. امروز شما 19 هفته و 3 روزه تو دلمی نفسم .. ...
1 فروردين 1393

شروع هفته بیستم و کلی خبر

سلام دختر نازم عزیز دلم انبه ی من مامانی قربونت برم که نمیدونم از کجا شروع کنم اول از جمعه 23 اسفند میگم که شما 4 ماه و 10 روزه شدی و روزی بود که روح دمیده شده به جسمت نفسم . خوش اومدی به دل مامانی عشقم . میخواستم حتما تو این روز آش درست کنم و پخش کنم ولی حیف که نشد آخه همون روز همون دوستای بابایی که گفتم میخوان بیان و کلی هم استرس داشتم اومدن و نشد واقعا ولی حتما جبران میکنم . بعدش از دوشنبه 26 اسفند بگم که با بابایی رفتیم سونوی غربالگری سه ماهه دوم و شما رو دیدیم و دلم که برات یه ذره شده بود و خیلی دلتنگت بودم که ببینمت فرشته ی من . بابایی هم که محو تماشای شما و عظمت خدای بزرگ و دکتر خواجه پور مهربون هم که با حوصله تمام اعضای بدنت رو ن...
28 اسفند 1392

شروع هفته نوزدهم و حس کردن اولین حرکاتت

سلام دختر خوشگلم عزیز دل مامان مامانی قربونت برم چند روزی هست که تکون هات رو حس میکنم و دلم ضعف میره برات عزیزکم .. راستش تا پنجشنبه مطمین نبودم که تکون های شماست و پنجشنبه که مامان فاطمه و باباجون و دایی جونا اومده بودن خونمون و شلم بازی کردیم و قرار شد هرکی باخت بستنی بخره و منم برای خودم بستنی سنتی سفارش دادم که خیلی دوست دارم و کلی هم خوردم و آخر شب که با زندایی سمیرا نشسته بودیم و حرف میزدیم خیلی واضح متوجه تکونهات شدم و قربون صدقت رفتم عزیزکم و از اون شب همش حواسم هست که ببینم متوجه میشم و دقت کردم شبا تکون میخوری البته خیلی زیاد نیستا مثلا دیشب ساعت 11 و نیم بود بیدار شده بودی و توی یک ربع یا نیم ساعت چند تا حرکتت رو متوجه شدم و منم...
19 اسفند 1392

4 ماه گذشت ..

مامانی به فدات جانان خوشگلم مامانی امروز 13 اسفند 4 ماه تموم شد به سلامتی و 10 روز دیگه روح به وجود نازنینت دمیده میشه فرزندم عزیز دل مادر .. خدایاااااااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت .. مامانی این یه لالایی هست که برات میخونم .. لالا لالا گل دشتی ، همه رفتن نو برگشتی خداوندا تو پیرش کن ، زیارت ها نصیبش کن لالا لالا گل زردم ، نبینم داغ فرزندم خداوندا تو پیرش کن ، کلام الله نصیبش کن لالا لالا گلم باشه ، بزرگ شی همدمم باشی خداوندا تو ستاری ، همه خوابن تو بیداری به حق خواب و بیداری ، عزیزم را نگه داری یکی دیگه هم نوشتم که حفظش کنم و برات بخونم گلم لالا لالا گل کاشی ، یه خونه توی نقاشی ...
13 اسفند 1392

شروع هفته هجدهم

سلام جیگیلی مامان که الان اندازه ی پیاز هستی قربونت برم من .. مامانی به سلامتی هفته 17 هم تموم شد و وارد هفته 18 شدیم و ایشالله بقیش هم به سلامتی بگذره و بیای بغلمون گلم مامانی این روزا خیلی تند و تند گرسنه میشم و شکمو شدم و هوس بعضی غذاها رو میکنم . دم دمای صبح هم از گرسنگی ضعففففف میکنم .. نمیدونم چرا همین که میام برات بنویسم همه چی از ذهنم میره . فردا شب مامان فاطمه و دایی جونا میان خونمون که برای مامانی عیدی بیارن البته بابایی و شما هم که هنوز مطمین نیستیم دخمل ناز نازی هستی یا پسمل شیطون .. برای ما که هیج فرقی نمیکنه از خدا فقط میخوایم که سالم باشی نفسم .. خیلی حس فوقالعاده ایه که نفس من شدی و قلب کوچولوی نازت تو وجودم میتپه و ی...
12 اسفند 1392

مامانی و هوس غذاهای خوشمزه

سلام گل نازم مامانی دیروز صبح رفتم آزمایش خون غربالگری رو دادم و هزینش 143 تومن شد و مثل اینکه شامل بیمه نمیشه و آزاد حساب کردن و جوابش هم یکشنبه آماده میشه .این فاکتورا بود inhibin - A BHCG(GH Unconj Estriol A.F.P (GH چند وقتیه که خیلی هوس غذاهای مختلف رو میکنم مثل دیشب که خیلی هوس عدس پلو کرده بودم و امروز برای نهار درست کردم و بعد ازظهری هم هوس آش رشته کردم و دیدم نه نمیشه بلند شدم و دست به کار شدم و الان هم داره واسه خودش میپزه دیگه چیکار کنم ظهر و شب نداره دلم میخواد خوب .. فکر کنم شما هم مثل مامانی شکمو بشی قربونت برم شما بیا با همدیگه برنامه میچینیم بازی و گردش و غذاهای خوشششمزه و .. دیشب که از خونه عزیز میومدیم خونه به ...
9 اسفند 1392

شروع هفته هفدهم و آخرین هفته از ماه چهارم

سلام دخترکم عزیز دل مادر آووکادوی من مامانی این روزا حالم خوبه و چون سرم گرم خرید کردن و خونه تمیز کردن شده و هوا هم خیلی خوبه و این مهمترین دلیلش هست و قشنگ میشه بوی بهار و عید رو احساس کرد.نازدونه ی مامان مامانی عاشقتم مامانی خیلی دوست دارم تکونهات رو حس کنم و هر لحظه منتظرم . فردا باید برم آزمایش خون بدم برای غربالگری مرحله دوم توی 16 هفته و 3 روزگی و وقت سونوی غربالگری هم گرفتم برای 26 اسفند توی 19 هفته گی ساعت 5 بعدازظهر که بابایی هم بتونه بیاد و شما رو ببینه و برای 28ام آخرین روز کاری سال 92 هم ساعت 2 وقت دکتر گرفتم که جواب هارو ببرم و به سلامتی سال جدید رو شروع کنیم با هم عشقم .. چه سالی بشه امسال جوجه ی مامان . بهترین عیدی من شما...
7 اسفند 1392