شروع هفته بیست و چهارم
سلام عشقم
مامانی وارد هفته بیست و چهارم شدیم و تو این هفته تقریبا نیم کیلو وزن داری و 30 سانتی متر قد قربون اون قد و بالات فرشته ی من .. 160 روزت تموم شد یا 5 ماه و 10 روز . تقریبا 120 روزه دیگه باقی مونده که به سلامتی بگذره به امید خدا ..
این روزا خیلی تکون تکون میخوری منظورم اینه که کاملا حس میکنم حرکاتت رو و خیلی خوب وقتی ضربه ی محکمی میزنی از روی شکمم میبینم و امروز میخواستم به بابایی هم نشون بدم که دیگه تکون نخوردی ناقلا .. تکونهات سمت راست و چپم هست و اطراف نافم .. چند روزیه که سرماخوردگی دارم و این آبریزش بینی و عطسه امونم رو بریده و شبا نمیتونم خوب بخوابم و عطسه که دیگه هیچی با هر عطسه دل و رودم میاد تو دهنم همین الان که دارم مینوسم داری دلبری میکنی شیطون .. دیروز صبح ساعت 6 اینا که به خاطر آبریزش بینی بیدار شدم و نتونستم بخوابم بلند شدم و تو جام نشستم و شما هم انقدرررررررررر تکون خوردی که حالم خوب شد و بعدش خیلی خوب خوابیدم ..
امروز یعنی دیروز با مامان فاطمه و زندایی سمیرا و پرنیاخانم رفتیم خریــــــــد و وای وای نمیدونی که پیرهن های کوچولوی خوشگل و شلوارک و بلیز خریدیم برات و برای روی تشک و بالش دم دستی هم ملحفه خریدیم و یه پتوی صورتی خریدیم و مامان فاطمه برای من هم یه دست بلیز و شلوارک صورتی خرید که بذاره روی سیسمونی و خلاصه کلی گشتیم و خرید کردن برای شما خیلی لذت بخشه گلم .دست باباجون و مامان فاطمه درد نکنه و ایشالله که همیشه سالم باشن و سایشون رو سرمون ..
خریدهامون رو هم میذاریم خونه مامان فاطمه چون هم جا نداریم هم اینکه میخوایم اسباب کشی کنیم و دعا کن که یه خونه ی خوب پیدا کنیم مامانی .. خیلی ذوق دارم که اتاقت رو بچینم ..