شروع هفته بیست و ششم و هفته آخر از ماه ششم
سلام فرشته ی مامان .. آوای خوش زندگی مامان و بابا .. مامانی این هفته که بگذره ماه ششم تموم میشه و وارد ماه هفتم میشیم به سلامتی ..
دختر قشنگم مامانی خوبی عزیزکم مامانی فدای قد و بالات.. مامانی دیروز بلاخره رفتیم پیش دکتر مژگان محمدی و جواب آزمایشم رو دید و گفت همه چی خوبه و خدارو شکر دیابت نداشتم و گفت که یک ماه دیگه برم و خداروشکر این ماه دیگه آزمایشی ندارم و پرسیدم که سونو سه بعدی لازم نیست گفت که لازم نیست و ما اصلا نمینویسیم چون ضرر داره و همونی که خودم هم میدونستم که مایع آمنیوتیک رو داغ میکنه و برای بچه ضرر داره .. صدای قلبت رو هم شنیدم عشق مامان .. از کتابفروشی اونجا هم مثل همیشه برات کتاب خریدم دو تا کتاب شعر ..
این روزا با مامان فاطمه کم کم یه خریدهایی رو انجام دادیم و دیشب با بابایی رفتیم خونمون پنجره اتاقت رو اندازه گرفتیم که امروز با مامان فاطمه بریم پرده بخریم و بعدش بقیه ی وسایل ها رو کارتن کنیم که آخر هفته ی بعد اسباب کشی داریم و بعدش هم بریم تخت و کمدت رو سفارش بدیم نازگلم .. خونمون هم در حال رنگ شدن هست ..
یه روزایی خیلی خیلی تکون میخوری مثل جمعه که خونه عزیز بودیم و جوری تکون میخوردی که دستم که کنار شکمم بود هم تکون میخورد و من این شکلی شده بودم و یه روزایی هم خیلی خیلی کم مثل دیروز .. ایشالله امروز جبران کنی و منو خوشحال .. ساعت 6 که بیدار شدم و رفتم دستشویی و اومدم دیگه خوابم نبرد و بابایی هم رفت سرکار و منم اومدم اینجا تا برات بنویسم ..